قدس؛ پس از گذر از دورهای پرتنش و آشفته در روابط میان پاکستان و طالبان، در روزهای اخیر علائم روشنی مبنی بر وقوع تحولاتی در روابط دوجانبه و چرخش احتمالی آن به سوی بهبود نسبی قابل مشاهده است. انتخاب «محمد صادق خان» به عنوان نماینده ویژه پاکستان در امور افغانستان بدون شک مهمترین تحول در این زمینه به شمار میآید. تجربیات ارزنده صادق خان در حوزه افغانستان، میتواند مهمترین نقطه عزیمت این تغییرات تلقی شود. در کنار این موضوع، باید به رخدادهای حاشیهای دیگری نیز اشاره کرد، از جمله کشته شدن یکی از برجستهترین رهبران تیتیپی در داخل افغانستان و همچنین پخش اخباری در مورد جابهجایی طالبان پاکستانی و خانوادههایشان از نواحی مرزی افغانستان و پاکستان به سوی مناطق مرکزی افغانستان.
اما در مورد دلایل شکلگیری چنین تحولی در روابط پاکستان و طالبان چند نکته قابل تأمل وجود دارد. در وهله نخست باید به بنبست پیش آمده در رویکردهای پیشین و خسارت محض تداوم این شرایط برای هر دو طرف اشاره کرد. زیانهای اقتصادی که هر دو کشور از تنشهای دوسویه متقبل شدهاند و از آن مهمتر نگرانیای که در پاکستان از گرایش طالبان به سمت هند پدیدار شده، در این زمینه سهمی بسزا داشته است. در عین حال اوضاع داخلی پاکستان و تداوم آشفتگیهای سیاسی – امنیتی نیز اسلامآباد را بیش از پیش به نزدیکی با طالبان متقاعد میکند.
به نظر میرسد پیشینه روابط حسنه طالبان و عمرانخان و به همراه آن دستگیری تعداد قابل ملاحظهای از مهاجران افغانستان در ناآرامیهای اخیر پاکستان، به تردیدهای اسلامآباد در این مورد خاتمه داده است.اما در نهایت آنچه بیش از همه در شکلگیری این تحول تأثیرگذار نشان میدهد، تعاملات و میانجیگریهای منطقهای است. بر این اساس، اغلب کشورهای منطقه باور دارند دود ادامه تنشها میان اسلامآباد و طالبان به چشم آنها رفته و بر شرایط امنیتی و مجموعه تعاملات اقتصادی منطقه اثراتی منفی خواهد گذاشت. چینیها با توجه به سرمایهگذاریهای کلان در منطقه و روابط حسنهشان با هر دو طرف، بیش از همه در این مورد نگرانی نشان میدهند. پکن به هیچ وجه نمیخواهد در میان تنش پاکستان و طالبان، ناچار به گزینش و جانبداری از یک طرف شود. دقیقاً به همین دلیل است که تلاشهای مقامات پکن برای میانجیگری شکل جدیتری یافته و به درخواست اخیر برای نشست سهجانبه با حضور وزرای خارجه چین، پاکستان و سرپرست وزارت خارجه طالبان منتهی شده است.
بیشک دیگر کشورهای منطقه همچون روسیه و ایران نیز از میانجیگری پکن استقبال میکنند؛ هم به دلیل تأثیرات آن بر امنیت و همکاریهای اقتصادی در منطقه و هم به خاطر ارائه راهکاری در بستر تعاملات منطقهای. در توضیح این فقره آخر باید گفت نه پاکستان و نه طالبان، هیچکدام هنوز چشمانداز روشنی از آینده روابط خود با آمریکا و غرب ارائه ندادهاند. پاکستان هنوز هم به دنبال آن است واشنگتن به عنوان یک متحد راهبردی به این کشور بنگرد و از این طریق همچنان به کمکهای اقتصادی و حمایتهای سیاسی غرب امیدوار باقی بماند.
طالبان هم در شرایطی تقریباً مشابه به سر میبرد و هنوز نتوانسته خود را از وابستگی به کمکهای جهانی و در رأس آن ایالات متحده خلاصی دهد. این شرایط سبب شده حرف و حدیثهایی درزمینه درخواستهای بیثمر پاکستان از ایالات متحده برای اعمال فشار بیشتر بر طالبان مطرح شود. اکنون نیز معلوم نیست واکنش آمریکاییها به میانجیگری پکن میان پاکستان و طالبان چگونه خواهد بود و آیا آنها درصدد تخریب آن و بازآفرینی نقش خود در منطقه، بهویژه از جهت تقابل با پکن برخواهند آمد یا خیر.
نظر شما